جدول جو
جدول جو

معنی هم پرسش - جستجوی لغت در جدول جو

هم پرسش
(هََ پُ سِ)
در حال پرسیدن و گفتگو با هم. هم سخن. همراه:
به یک جای بودند خوش هردوان
همه راه هم پرسش و هم عنان.
اسدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم روش
تصویر هم روش
همرو، همراه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غم پرست
تصویر غم پرست
ویژگی آنکه غم را دوست دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم ریش
تصویر هم ریش
دو تن که به اندازۀ هم عمر کرده باشند، هم سن، همسال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم رس
تصویر هم رس
هماهنگ، یک جهت، متقارب
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
باجناغ. هم دامن. (یادداشت مؤلف) ، هم سن و هم سال. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(هََ دَ)
دوتن که با هم درس خوانند. هم کلاس. هم سبق:
بشوی اوراق اگرهم درس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(زَ / زِ خوا / خا)
باهمت. بلندهمت:
من غلام آن مس همت پرست
که به غیر از کیمیا نارد شکست.
مولوی.
رجوع به همت شود
لغت نامه دهخدا
(بُ گُ)
غمخوار. آنکه غم کسی یا چیزی را خورد:
روز و شب خوابم نمی آید بچشم غم پرست
بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع.
حافظ.
غم پرستان ترا با عیش و عشرت کار نیست
در شراب ’اعظم’ بامید خمار افتاده است.
علیقلی خان اعظم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(چَ پَ)
مبهم و شک دار و مشکوک، ممتاز و علیحده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دِ رَ)
آنکه ماه (قمر) را پرستش کند، عاشق. شیفته. دلداده. گرفتار معشوق:
مه پرستان که ستاره همه شب می شمرند
آخر این کوشش اومید به جائی برسد.
مولوی
لغت نامه دهخدا
تصویری از هم رس
تصویر هم رس
هم آهنگ یک جهت متفاوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم درسی
تصویر هم درسی
شرکت دو یا چند تن در خواندن نزد استاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مه پرست
تصویر مه پرست
آنکه ماه (قمر) را پرستش کند، عاشق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم ریش
تصویر هم ریش
هم دامن، هم سن، همسال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم درس
تصویر هم درس
دو یا چند کس که در خواندن درسی نزد استاد شرکت داشته باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غم پرست
تصویر غم پرست
آنکه غم کسی یا چیزی خورد غمخور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم رس
تصویر هم رس
((~. رَ))
هم آهنگ، یک جهت، متفاوت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هم ریش
تصویر هم ریش
هم سن و سال، باجناق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همه پرسی
تصویر همه پرسی
رفراندوم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم آرش
تصویر هم آرش
هم معنی
فرهنگ واژه فارسی سره
رفراندم، نظرخواهی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
هم زلف، هم شأن، هم ردیف، هم سن و سال
فرهنگ گویش مازندرانی